HODA


hoda JoON

 من زنده بودم اما انگار مرده بودم 

از بس که روزها را با شب شمرده بودم 

یک عمر دور و تنها تنها بجرم این که 

او سرسپرده می خواست ‚ من دل سپرده بودم 

یک عمر می شد آری در ذره ای بگنجم

از بس که خویشتن را در خود فشرده بودم 

در آن هوای دلگیر وقتی غروب می شد 

گویی بجای خورشید من زخم خورده بودم 

وقتی غروب می شد وقتی غروب می شد 

کاش آن غروب ها را از یاد برده بودم.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





تاريخ سه شنبه 20 فروردين 1392سـاعت 6:11 نويسنده hoda JON| |



قالب های مهدیس و حمید